در شهری شلوغ
مردم از بی عاطفگی
یکی میگه تو خوبی
یکی میگه دوستت دارم
ولی
همه در ابهامی عمیق فرو رفته اند
و یا
این منم که غرق توهمم
کسی چه می داند
شاید روزی رها گردم
ویا برای نجات خویش تلاشی کنم
به هر حال
باید کاری کرد . شوری داد
سعی و کوششی برای تنیدن پیله
و یا جویدن پسله برای پرواز
نمی دانم چطور برای خود شرح دهم
احساس کرم قبل از تنیدن
و یا احساس پرواز قبل از پریدن
ولی احساس خوبی ست
شوری دگر دارد
و تولدی دوباره